ما کی هستیم؟
تا حالا برایتان پیش آمده که داستان زیبایی را در ذهنتان خلق کنید؟ یا شعر و حتی یک متن زیبای عاشقانه؟
روی کاناپه خانه یتان نشسته اید و مشغول خوردن یک لیوان قهوه داغ هستید که یک ایده ناب به ذهنتان میرسد. در بیشتر مواقع چه میکنید؟ همان طور که روی مبل لم داده اید از این رو به آن رو میشوید و تلویزیون را روشن میکنید. شاید بخوابید! شایدم سرگرم یک برنامه تلویزیونی شوید و همه ی ایده هایتان را به فراموشی بسپارید. شایدم آن را در ذهنتان برای مدتی بپرورانید و بعد آن را رها کنید.
حقیقت این است که خیلی ها ارزش این ایده ها را نمیدانند و از آینده آنها خبر ندارند. موضوع دردناکی است که بفهمیم بعضی ها آنقدر با کارهای روز مره سرو کار میزنند که اگر یک تراژدی یا داستان خوبی به ذهنشان برسد برایشان کوچک ترین اهمیتی ندارد. در حالی که نمیدانند آن داستان، آن شعر و آن نوشته، چنان آینده درخشانی دارد که چشم هر کسی را از کاسه در می آورد.
من میخواهم بنویسم. اما از کجا شروع کنم؟
حال انگیزه ای برای نوشتن پیدا کردید. میخواهید داستانی را بنویسید که تمام ذهنتان را به خودش در گیر کرده است. اما توان نوشتن آن را ندارید. خیلی ها نداشتند اما شروع کردند. اما چطور؟
حقیقت از آنچه که فکر میکنید ساده تر است! ما به طور معمول خواندن و نوشتن را یاد داریم. خبر خوب این است که برای نوشتن یک اثر بی نظیر دانستن همین دو قلم کافیست.
باورتان نمیشود؟ خوب بهتر است بدانید که خیلی ها از همین جا شروع کرده اند. مسیری که شما میخواهید از آن عبور کنید را روزی خیلی از نویسندگان و شاعران دنیا عبور کرده اند و با اعتماد به نفس گام برداشته اند.
آگاتا کریستین وقتی اولین رمان جنایی خود را مینوشت به هیچ عنوان نمیدانست روزی کتابش تبدیل به یک اثر ماندگار شود. او فقط این داستان ها را برای دل خودش مینوشت و همین نوشتن بود که باعث شد ماندگار شود.
یا آنتوان دوسنت آگزوپری وقتی با هواپیمایش در صحرا گیر کرده بود، ایده شازده کوچولو را در ذهنش پرورش داد. آن موقع هرگز نمیدانست این کتاب به یکی از پرفروش ترین کتاب های جهان تبدیل میشود.
این مثال ها و هزاران مثال دیگر از نویسندگان و فیلم نامه نویسان موفق و برجسته نشان میدهد که چقدر به موفقیت نزدیک بودند و خودشان نمیدانستند. چیزی که آنها را به موفقیت در این زمینه رساند، نوشتن بود. آن ها بدون هیچ چون و چرایی شروع به نوشتن کردند. نگفتند چرا و برای چه؟ فقط نوشتند. چون میدانستند این ایده ها به ذهن هر کسی خطور نمیکند.
حال نوبت شماست که پا در پای آن ها بگذارید و وارد دنیایی شوید که خودتان آن را ساخته اید.
هدف سایت چیست؟
حال میگویید داستانتان را نوشته اید اما جایی برای عرضه آن ندارید؟ خبر خوش این است که اینجا خانه ی شماست. شما میتوانید نوشته هایتان را بدون پرداخت هیچ هزینه و در کمترین زمان ممکن در سایت قرار دهید و آن را به همه معرفی کنید.
نوشته شما از هر چیزی با ارزش تر است. طلایی که هیچ کس ارزش آن را نمیداند تا زمانی که آن را عرضه کنید. اینجاست که شما به رشد و شکوفایی میرسید.
اما برای شروع کار اول باید چند نکته را خوب بدانید:
- نوشته هایی که قرار داده میشوند کاملا رایگان خواهند بود. اینجا یک کتاب فروشی باز است و هیچ هزینه ای از کسی گرفته نمیشود.
- نوشته هایتان با نام و نام خانوادگی خودتان معرفی میشوند و هیچ تصرفی در نوشته های شما رخ نمیدهد. همچنین در صورت میلتان میتوانید یکی از شبکه های اجتماعی (اینیستاگرام_تلگرام و…) را به عنوان ارتباط شما با خوانندگان معرفی کنید و با آنها گفت و گو داشته باشید.
دانستن همین دو نکته کافیست. به یاد داشته باشید که نوشته های شما مانند پلی برای رسیدن به پیروزی است. هرگز از نوشتن آنها دست نکشید!